کوه به کوه نمیرسه ولی انگار آدم به آدم قضیش فرق میکنه!
سهشنبه 7 مهرماه سال 1388 11:18
سال ۸۱ بود و من از شهرستان اندیمشک داشتم به سمت دهمون برمیگشتم.با یه سرباز شمالی همسفر شدیم.خدمتش تو ده ما بود، البته سمت نقطه صفر مرزی.هوا گرم بود و رفیق سرباز ما باید تو اون گرما برا چند ساعت تو شهر معطل میشد. منم گفتم بیا بریم خونهی ما. اولش مردد بود اما من اصرار کردم که بیا یه چند ساعتی خونه ما استراحت کن تا...